بهترین شعرهایی که خوانده ام

ساخت وبلاگ
  دانسته‌ام غرور خریدار خویش را خود همچو زلف می‌شکنم کار خویش را هر گوهری که راحت بی‌قیمتی شناخت شد آب سرد، گرمی بازار خویش را در زیر بار منت پرتو نمی‌رویم دانسته‌ایم قدر شب تار خویش را زندان بود به مردم بیدار، مهد خاک در خواب کن دو دیدهٔ بیدار خویش را هر دم چو تاک بار درختی نمی‌شویم چو سرو بسته‌ایم به دل بار خویش را از بینش بلند، به پستی رهانده‌ایم صائب ز سیل حادثه دیوار خویش را صائب تبریزی ____مطالب مرتبط : ____   :: گلچین اشعار صائب تبریزی   بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : غزلی زیبا از صائب تبریزی,شعری زیبا از صائب تبریزی, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

  مثل یک روحی ؛ رها از بند زندان و تنی! دور  هم باشی اگر از من ٬ همیشه با منی   خوب می دانی که در قلبم کسی جای تو را … بعد ِ تو دنیا برای من به قدر ارزنی …   تو همیشه بی خبر مهمان بغضم می شوی بی هوا از چشم های خسته ام سر می زنی   خسته ای از این همه طوفان پی در پی ولی تو امید آخر عشقی ٬ نباید بشکنی !   گرمی دست تو غم را از دل من می برد مثل یک آتش که می افتد به جان خرمنی   این همه مهر و محبت کار دستت می دهد وای از آن روزی که دستت می رسد پیراهنی…   اِن یکادُ الذینَ … چشم نامحرم به دور ! چشم این قوم و برادرهای شوم ِ ناتنی!   من نمی خواهم که هرشب یاد تو باشم ولی٬ تو مگر از خواب های خسته ام دل می کنی؟!   دوست داری بازهم “پروانه تر” از این شوی؟ که تمام لحظه هارا پیله دورت می تنی؟   فکر کن بود و نبود من چه فرقی می کند!؟ مثل من این روزها وقتی به فکر رفتنی   رد پایت را بگیر از کوچه های این غزل گرچه تو تنها دلیل شاعری های منی… رویا باقری ____مطالب مرتبط : ____ :: اشعار رویا باقری     بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : رویا باقری,رویا باقری زنجان,رویا باقری اشعار, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 192 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

  هر که ز حور پرسدت رخ بنما که همچنین      هر که ز ماه گویدت بام برآ که همچنین هر که پری طلب کند چهره خود بدو نما     هر که ز مشک دم زند زلف گشا که همچنین هر که بگویدت ز مه ابر چگونه وا شود          باز گشا گره گره بند قبا که همچنین گر ز مسیح پرسدت مرده چگونه زنده کرد     بوسه بده به پیش او جان مرا که همچنین هر که بگویدت بگو کشته عشق چون بود      عرضه بده به پیش او جان مرا که همچنین هر که ز روی مرحمت از قد من بپرسدت ابروی خویش عرضه ده گشته دوتا که همچنین جان ز بدن جدا شود باز درآید اندرون            هین بنما به منکران خانه درآ که همچنین هر طرفی که بشنوی ناله عاشقانه ای         قصه ماست آن همه حق خدا که همچنین خانه هر فرشته ام سینه کبود گشته ام     چشم برآر و خوش نگر سوی سما که همچنین سر وصال دوست را جز به صبا نگفته ام     تا به صفای سر خود گفت صبا که همچنین کوری آنک گوید او بنده به حق کجا رسد           در کف هر یکی بنه شمع صفا که همچنین گفتم بوی یوسفی شهر به شهر کی رود        بوی حق از جهان هو داد هوا که همچنین گفتم بوی یوسفی چشم چگونه وادهد             چشم مرا نسیم تو دا بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : تصویر سازی های کودکانه,تصویر سازی های فانتزی,تصویر سازی های زیبا, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 263 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

 

مثل غزل پخته ی سعدی ست نگاهت

هر بار مرورش بکنم باز قشنگ است

 

"رویا باقری"

____مطالب مرتبط : ____

بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : تک بیتی های ناب,تک بیتی های زیبا,تک بیتی, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

  می کشتمت! وساطت ایمان اگر نبودپروای نان و پاس نمکدان اگر نبودبی شانه ی تو سر به کجا می گذاشتمای نارفیق کوه و بیابان اگر نبودپیراهنم به دادِ منِ تنگدل رسید،خود سینه می شکافت، گریبان اگر نبود!در رفته بود این جگر از کوره، بی گمانهمراهِ صبر، همتِ دندان اگر نبود!از این جهان سفله به یک خیزش بلند،رد می شدیم، تنگی دامان اگرنبود!می گفتمت چه دیده ام و چیست در دلم،این ترسِ خنده آورم از جان اگر نبود! "حسین جنتی"   ____مطالب مرتبط : ____ :: اشعار حسین جنتی   بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : حسین جنتی,حسین جنتی شاعر,حسین جنتی لادانی, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 461 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

چه سخاوتمند است پاییز   که شکوه بلندترین شبش را   عاشقانه پیشکش تولد زمستان می کند    ...........   دوست من ، زمستانت سفید و سلامت   بیا تا در بلندترین فرصت شبانه از هزار رنگی پاییز به یکرنگی          زمستان برسیم        یلدایتان مبارک ____مطالب مرتبط : ____ :: شعر مناسبتــی اعیــــاد       بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : شب یلدای سال 95,شب یلدای سال 1393,شب یلدای سال 93, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 203 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

  آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!  بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی  بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی  بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟ جوجه ها را بعدا با هم میشماریم...   ____مطالب مرتبط : ____ :: شعر مناسبتــی اعیــــاد     بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 218 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

  بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته درآید صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید بر در ارباب بی‌مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید ترک گدایی مکن که گنج بیابی از نظر ره روی که در گذر آید صالح و طالح متاع خویش نمودند تا که قبول افتد و که در نظر آید بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید حافظ شیرازی ____مطالب مرتبط : ____   :: اشعار حافظ شیرازی :: شعرهای فصـــل زمستان   بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : شعر مخصوص شب حنابندان,شعر مخصوص شب یلدا,شعر مخصوص شب, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 228 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

  تا بهار دلنشین آمده سوی چمنای بهار آرزو بر سرم سایه فکنچون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذرتا که گلباران شود کلبه ویران من تا بهار زندگی آمد بیا آرام جانتا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشانچون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمیچون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهانتا بهار دلنشین آمده سوی چمنای بهار آرزو بر سرم سایه فکنچون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذرتا که گلباران شود کلبه ویران من باز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتمچون لاله تنها ببین بر چهره داغ حسرتمای روی تو آیینه ام عشقت غم دیرینه امباز آ چو گل در این بهار سر را بنه بر سینه ام از بیژن ترقی   ____مطالب مرتبط : ____ :: ♫♫ شعر ترانه و تصنیف       بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : بیژن ترقی درگذشت,بیژن ترقی فرهنگ شریف,بیژن ترقی, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:35

از برون آمد صدای باغبان       گفت کو ارباب؟ کارش داشتم از درون گفتم که اینجایم، بگو       گفت هر جا هرچه باید کاشتم گفتم آخر بود در گل های تو        ناز دلخواهی که گـفتم داشتی؟ گفت در وا کن بیا بیرون ببین        هرگز این گل‌ها که کِشتم کاشتی؟   رفتم و دیدم که سِـحر باغبان        مـعنی نـاسازگاری  سوخته آتشی از شمعدانی‌های سرخ        در حریر  سبزه‌ ها  افروخته   جعد شـبنم دار سنبل خورده تاب        در هوا پاشیده مشک و زعفـران چشم  مست نرگس بیدادگر        بازگشته  تازه  از خواب گران   و آن بنفشه زرد و مشکین و کبود        غرق گل چسبیده  در آغوش هم تا جَهَد از محبس شمشاد ها        رفته  بالا  از سر و از دوش هم   زیر تار گیسوی افشان بید        سوسن و مینا و ناز افتاده است هر زمان در سینه‌ی گلهای سرخ        برگ لرزان چناران برده  ادست   لحظه ‌ای در هر گلی کردم نگاه        زیر لب گفتم که پس آن ناز کو؟ باغبان بر شاخه‌ای انگشت زد  یعنی این ناز است، چشم باز کو؟   گفتم  این  را  دیده  بودم  پیش از این  این کجا ناز است؟ ایـن نـاز شماست خشمگین شد گفت جز یک ناز نیست  یا  اگر باشد به  شیراز ش بهترین شعرهایی که خوانده ام...
ما را در سایت بهترین شعرهایی که خوانده ام دنبال می کنید

برچسب : شعر باغبان ازپی من تند دوید, نویسنده : jeyhoon20a بازدید : 242 تاريخ : چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت: 16:34